حسین احمدی
به گزارش چامه شمال، به اتفاق همکاران در سفری رسانهای به دهستان مهروان در بخش مرکزی شهرستان نکا میرویم، دقیقاً حوالی پایانه باربری و میخواهیم شهرک صنعتی شهید نظری را گز کنیم.
انتهای بازدیدمان در این تور خبری که سازمان بسیج رسانه مازندران تدارک دیده و "راویان پیشرفت" نام دارد، سهم "فولاد ماشین" میشود و به مرتفعترین قسمت شهرک صنعتی میرویم؛ جایی که میشود گفت: بامِ شهرک صنعتی نکا.
خارج از محدوده
در بدو ورود، کُپهکُپه دانشآموز میبینیم که کوله به دست در ورودی کارخانه منتظرند. پیشِ خودم میگویم اینها هم مانند ما برای بازدید از این واحد تولیدی اینجایند اما کنجکاوی نمیگذارد بیتفاوت بگذرم و فیالفور به سراغ نسل آینده میروم. نوجوانانی که شور و حرارت از سر و رویشان میبارد.
نوجوانی تُپل که بعدتر فهمیدم محمد نام دارد، تند و تند برای بچهها گپ میزند و میخنداندشان. گویا او طنز کلاسشان است. گعدهشان را بهم میزنم و میپرسم؛ برای بازدید از کارخانه آمدهاید؟ همه با هم میگویند، نه! اینجا درس میخوانیم.
تعجب میکنم. و تصورم این است شوخی میکنند. مدرسه در کارخانه؟ دفعه اول است که با چنین مسالهای مواجه میشوم. با مدرسهای خارج از محدوده!
آنوقت چند نفره، مردی را با انگشت آن سوی پنجره نشانم میدهند و میگویند: او مدیرمان است.
رضا میپرد وسط ماجرا و میگوید: ما ۱۸ نفریم؛ اولین دانشآموزان مدرسه فولاد ماشین. میخواهیم تئوری و عملی را با هم بخوانیم و همینجا مشغول بکار شویم.
مرتضی هم از فراخوان آموزش و پرورش میگوید و اینکه چگونه با هنرستانِ فولاد ماشین آشنا شدند.
صادق میپرسد: شما چهکارهاید؟ برای کجا کار میکنید؟ وقتی از حرفهمان میشنود، میپرسد کجا باید نوشتههای شما را بخوانیم؟ و ما هم آدرس رسانهمان را میدهیم.
اشتیاق به دانستن در چهرهی نوجوانشان موج میزد و مرا با خود بُرد به دبیرستان امام خمینی(ره) آمل... آنجا که برای سال اول دبیرستان "طرح کاد" مرا بر آن داشت که هفتهای یکبار در داروخانه دکتر فرجی حاضر باشم و بیاموزم. یاد روزهایی اُفتادم که خواص و عوارض داروها را در دفترچهای ثبت میکردم و با اینکه علاقمند به رشته ریاضی بودم، میخواستم دانش داروییام کامل شود. ناگفته نماند ۴ سال "طرح کاد" میدانی در دهه هفتاد - که حالا جایش در آموزش و پرورش نظام جدید خالی است - موجب شد داروها را کمابیش بشناسم و گهگاهی برای خود و اطرافیانم دکتر باشم!
با صدای مصطفی به محیط کارخانه فولاد ماشین برمیگردم و نگاهم جلبِ او میشود؛ مصطفی از لذت درس خواندن در محیط شهرک صنعتی میگوید و خوشحال است که اینجاست.
از او درباره کتابهای درسی میپرسم و نقشهکشی، الزامات، دانش فنی پایه، تغییر فرم به روش دستی و مونتاژکاری را برایم ردیف میکند و ادامه میدهد: اینجا خوشحالیم و دیگر دغدغه شغل نداریم.
تازه حرفمان گل انداخته است که مینیبوسی سفید و آبی، بوقبارانمان میکند. بچهها بدون خداحافظی هجوم میبرند سمتِ سرویس که به خانه برگردند و تازه متوجه دلیل انتظارشان در ورودی کارخانه میشوم.
بازار کار فراهم است
مینیبوس پلاک نارنجی در حال دور شدن از ما است که آقای دلخواه به استقبالمان میآید. معلم جوانی که مدیر مدرسه فولاد ماشین هم هست.
پیشترها هنرستان فنی و حرفهای تدریس میکرد و حالا اینجا، آموزش را همگام با مدیریت در دستور کار دارد.
جابر دلخواه اطربی مدیر هنرستان فنی فولاد ماشین میگوید: اینجا دومین مدرسه شهرکی مازندران است و سال اول با یک کلاس پایه دهم "ماشین ابزار" راهاندازی شد.
وی با اشاره به اینکه اولین مدرسه، دو سال پیش در نوشهر راهاندازی گردید، ادامه میدهد: اگر کسی تمایل به کار فنی داشته و از توانایی جسمی هم برخوردار باشد، میتواند در فولاد ماشین درس بخواند.
آقای آموزگار اشاره میکند: رشتههای نظری دیربازده هستند و این مدل هنرستان، اثربخش و موثر است.
دلخواه اطربی خاطرنشان میکند: حداقل کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که بچهها را با ماشینآلات و کار فنی آشنا کنیم و اگر علاقه نشان دادند وارد بازار کار شوند و اشتغالزایی ایجاد گردد.
با مدیر محجوب و جدی فولاد ماشین خداحافظی میکنیم. اغلب همکاران خودشان را رساندهاند به سالن کنفرانس کارخانه تا صحبتهای لطیفی مدیر فولاد ماشین را بشنوند و ما که سرگرم بچههای هنرستان بودیم، دیرتر به جمعشان اضافه میشویم.
درصنعت سبز، در بورس قرمز!
در نشست خبری از مجید لطیفی مدیرعامل صنایع دانشبنیان فولاد ماشین نکا درباره ابتکار نو دایر کردن مدرسه در این کارخانه میپرسم که اینگونه میگوید: سیستم آموزشی رسالت و ماموریتش را به درستی انجام نمیدهد و بزرگترین دغدغه ما منابع انسانی است.
وی با ذکر این نکته که اگر ۱۰ نیروی توانمند داشتم، فضاپیما میساختم، ادامه میدهد: متاسفانه طی شش ماه گذشته ۳ نیروی ماهرم به کشورهای کره، چین و استرالیا مهاجرت کردند. و به این نکته هم اشاره دارد که عاشق کشورش است و مشکلات و محدودیتها از ارادهاش کم نمیکند.
لطیفی اضافه میکند: بارها شرایطی فراهم شد که از ایران بروم اما ترجیحم این است که برای وطنم، موثر باشم.
مدیرعامل فولاد ماشین خاطرنشان میکند: مجوز هنرستان و دانشگاه علمی کاربردی را اخذ کردیم و از مهرماه سال آینده در رشته صنعت نیز پذیرش دانشجو خواهیم داشت.
از لطیفی در این باره میپرسم که فعالیت شبانهروزی مانع از رسیدگی به امورات خانه و خانواده نمیشود؟ که در جواب میگوید: عزیزانم فداکارند و مصائب را تحمل میکنند تا کارم روی ریل باشد. آنها پشت و پناهاند، انرژی میدهند و یاریام میکنند.
از ایشان درباره هدف از فعالیت در صنعت و اینکه بعد از سالها کار و تلاش در این مقوله، پشیمان نیستند؟ میپرسم که غافلگیرم میکند؛ در فوتبال تماشاگرنما داریم اما در صنعت، کمتر صنعتگرنما داریم و همگی به حرفهشان عشق میورزند.
مدیرعامل فولاد ماشین با تاکید بر اینکه تمام انرژی و ظرفیتام را در مقوله تولید بکار میبندم، میگوید: طی ۲۹ سال فعالیت در این حرفه، این معیار را رعایت کردم که جامعه چندبرابرِ کارخانه سود ببرد.
لطیفی با بیان این عبارت که هم بازار را درک میکنم و هم اقتصاد را، اضافه میکند: تورم موجود بخاطر مکانیزمهای اقتصادی نیست. بلکه تنها ۱۵ درصد اثر تحریم خارجی بوده و ۸۵ درصد دیگر اثر تحریمهای داخلی است. و بیشتر توضیح نمیدهد و مرا میان انبوه سوالات رها میکند.
وی هزینه برق مصرفی کارخانه را ۱۰ میلیون تومان و در برخی مواقع کمتر از این رقم اعلام و میافزاید: دانشبنیان کردن تجهیزات موجب شده برق کمی مصرف کنیم و این تکنولوژی را در اختیار شرکتهایی که متقاضی باشند، قرار خواهیم داد.
لطیفی یادآور میشود: فولاد ماشین صنعت سبزیست اما در بورس قرمز! و نمیتواند در این فضای اقتصادی فعالیتی داشته باشد و از متولیان امر میخواهد به این مساله رسیدگی کنند.
پایان کلام مدیرعامل فولاد ماشین، قدردانی از اهالی رسانه است و از نقش مهم این حرفه میگوید.
اینجا کوهها عظمت ندارند
آنقدر آموزشِ توامانِ تئوری و عملی برایم باارزش بود که ترجیح دادم گزارشم از انتها خوانده شود. حالا در این مجال، برمیگردم به نقطه صفر یعنی لحظه ورود به شهرک صنعتی نکا. جایی که کوههای خراشیده نگاهم را خطخطی کرد و پیشتر که میرویم صدای متهها که متوالی روی دیوارههای کوههای نگونبخت میکوبند، بیشتر!
قبلترها که از نکا به سمت بهشهر میرفتم، کوههای بریده و بدقیافه نگاهم را جلب کرده بود و کوهستان این منطقه نشانی از اصل خود نداشت اما امروز از نزدیک میبینم که چگونه رشتههای کوههای مقابل شهرک صنعتی، ذره ذره محو میشوند. چگونه معدنکاران آنها را میبلعند. و با خود تصور میکنم سالهای آینده نکا را که دیگر، کوهستانی نخواهد داشت.
همان بدو کار، کوهخواری پُرصدا و بیصدا، متفکرم میکند و دلم برای محیطزیست مازندران میسوزد.
جنگ با داعش راحتتر از تولید است!
شرکت تولیدی ماشینهای شخم و شیار کمی از انرژی منفیام میکاهد و کمک این واحد تولیدی به کشاورزان مرهمی میشود.
سیدعبدالله اسعدی بریجانی مدیر شرکت تعاونی دانشبنیان "نوینشیار" تولیدکننده دیفرانسیل تراکتور در انتظارمان است تا آغازگر "اردوی راویان پیشرفت" باشد.
با رویت تولیدات این شرکت سر ذوق میآیم و در حال تماشای تکنولوژی جدید این واحد تولیدیام که گلایههای آقای "اسعدی" مرا مجدداً به فکر فرو میبرد؛ اینکه نیاز مبرم به سرمایه در گردش دارد... دولت حمایت خاصی نمیکند و میخواهم چوب، لای چرخ هم نباشند... و اینکه جنگ با داعش راحتتر از تولید است!
مدیر شرکت تعاونی "نوینشیار" از خریداران خارج از استان مازندران هم گفت و گفت: با تجار اربیل عراق هم مذاکره کردیم تا محصولاتمان را صادر کنیم.
اسعدی بریجانی میافزاید: دستگاه شیار تولیدیمان در راستای کمک به کشاورزان و در کاهش هزینههای تعمیر دیفرانسیل جلو ساخته شده است. این دستگاه در هنگام تعمیر قابلیت جداسازی و تبدیل شدن به سه قطعه مجزا را دارد.
این فعال صنعتی با بیان اینکه ۶۵ درصد محصولات این شرکت در خود مجموعه و در بخشهای مختلف تولید میگردد، یادآور میشود: قالبگیری، ریختهگری و تراشکاری در کارگاهی دیگر انجام و در اینجا، مونتاژ صورت میگیرد.
اسعدی ظرفیت تولید این مجموعه را حدود ۳۰ دستگاه در ماه ذکر و میگوید: متقاضی برای قطعات ما وجود دارد اما به دلیل نبود سرمایه در گردش، امکان گسترش کار وجود ندارد.
وی خاطرنشان میکند: باتوجه به بکارگیری تکنولوژی جدید، قیمت دستگاه را نسبت به نمونههای قبلی افزایش ندادیم چراکه آسایش کشاورزان یکی از اهداف ما است.
مدیر این واحد تولیدی با لبخند بدرقهمان میکند و میخواهد باز هم به سراغش برویم و حامی باشیم! از اینکه جناب اسعدی نقش رسانه را مهم میداند، دلم غنج میرود.
اجاره به شرط تولید
پلانِ سوم اردوی "راهیان پیشرفت" به بخش دولتی اختصاص مییابد، به شرکت شهرهای صنعتی مازندران؛ همانهایی که باید حمایتگر تولید باشند.
متولیان این دستگاه اجرایی که از بدو سفر رسانهای همراهمان بودند، با گشادهرویی موانع را برداشته و یاریگرند. دستاندرکاران شهرکهای صنعتی، ما را میبرند سراغِ سولههای نیمهکاره. سولههای آبی با سقفهای نارنجی که بصورت قطاری، قد علم کردهاند.
کارگرها مشغول فعالیت هستند، ملات میسازند، دیوار میچینند، ایزوکام و جوشکاری میکنند. اینجا کار و فعالیت رونق دارد.
نگاهم را میچرخانم که سوالاتم را از جناب یوسفنژاد مدیرعامل جدید شرکت شهرکهای صنعتی مازندران بپرسم که آقای رجبی مسئول روابط عمومی این سازمان متوجهام میکند معاون شرکت در این تور رسانهای حاضر و پاسخگو هستند.
از نام و ماهیت این سولههای شیک و چشمنواز میپرسم که معاون برنامهریزی شرکت شهرکهای صنعتی مازندران در یک کلام میگوید: واحدهای کارگاهی اجارهای.
اولین بار است که با این واژه و اینگونه پروژهها آشنا میشوم و دقیقتر گوش میکنم تا اطلاعات تکمیلی را بدست آورم.
در همین اثنا - کارگری میانهسال - خنده برلب و فرغون به دست از وسط جمع خبریمان میگذرد و نگاهها را متوجه خود میکند. آنسوتر هم کارگرها آجر جابجا میکنند و صدای فعالیتشان موجب میشود هر از گاهی، کلام بریده شود.
محسن زارعی میافزاید: این سولهها، مکانهایی برای استقرار واحدهای دارای اشتغال زیر ۱۰۰ نفر است تا هرچه سریعتر به چرخه تولید و اقتصاد برسند.
وی با بیان اینکه ۶ واحد کارگاهی صنایع کوچک با ۲۵۰ میلیارد ریال اعتبار در این شهرک در حال ساخت است، یادآور می شود: اینگونه واحدها در سنوات گذشته در شهرستانهای نکا، جویبار و آمل احداث گردید و متاسفانه ۱۰ سالی این روند متوقف شد تا اینکه در سال ۱۴۰۰ در دولت شهید رئیسی، این اقدام ارزشمند، جانِ دوباره گرفت.
معاون برنامهریزی شرکت شهرکهای صنعتی مازندران ادامه میدهد: ساخت ۱۵۰ کارگاه جدید در دولت شهیدِ جمهور در دستور کار قرار گرفت که تاکنون ۲۷ واحد آن به اتمام رسید که از بهمنماه اجاره داده میشوند.
زارعی میافزاید: متقاضیان میتوانند به صورت اجاره از این کارگاه صنایع کوچک که از تمامی امکانات زیرساختی شامل آب، برق، گاز، فیبر نوری و تصفیهخانه برخوردارند، استفاده کنند.
وی با اعلام اینکه ساخت ۱۲ کارگاه دیگر در دستور کار قرار دارد، اضافه میکند: در شهرک صنعتی نکا ۳۰۰ میلیارد تومان پروژه زیرساختی در دست اجرا داریم.
تاکنون اجاره و مستاجری برایم مفهوم دیگری داشت و امروز فهمیدم تولیدگر هم میتواند مستاجر باشد. این سبک و سیاق، روش هنرمندانهای است که تولیدکنندگان نوپا که ایدههای تازه دارند، دل به دریا بزنند و با مستاجری شروع کنند. دستمریزاد به این ایده و حامیان آن!
هزار راه نرفته
بار دیگر روایتگرِ پیشرفت و آبادانی شدیم... راوی تلاشِ مردان و زنانِ سختگوش مازندرانی... ملتی که سالِ "جهش تولید با مشارکت مردم" که فرموده مقام معظم رهبری است را جدی گرفتند و اراده و همیّت دارند... آنانی که بسیار به آینده امیدوارند... صنعتگرانی که هرچند فرصت ترک دیار و مهاجرت داشته و دارند اما با همه مسائل و تنگناها، مردانه ایستادهاند تا مامِ میهن تنها نماند... تا پرچم مسئولین دلسوزی همچون رئیسجمهورِ شهید که دغدغه تولید داشت بر زمین نماند.
این سفر رسانهای برایم خرسندی دیگری هم به ارمغان آورد و آن، این بود که مدرسه به حوزهی تولید نقل مکان کرد و دیگر قرار نیست فرزندان این سرزمین حتماً پشت نیمکت درس بخوانند. و الزامی ندارد که جوانان این مرزو بوم تنها کتاب ورق بزنند و آموزش هدفمند شده است.
در آخر هم باید از سازمان بسیج رسانه که دغدغه تولید دارد و با راهاندازی اردوهای "راویان پیشرفت" تلاش کرد گرهای از مشکلات صنعت برچیند، قدردانی کنم. ایدهای که رسانه و صنعت را بهم گره زد تا گرههای تولید باز شود.
انتهای پیام/