حرف‌ها و نهال‌هایی که سبز نشدند
نقبی بر وعده‌های استاندار بیست و چهارم؛

حرف‌ها و نهال‌هایی که سبز نشدند

استاندار بیست و چهارم درحالی این مسند را ترک گفت که وعده‌های بسیاری از خود برجای گذاشت. قول‌هایی که پیشتر از او، استانداران دیگر هم داده بودند!

یادداشت رسیده

به گزارش چامه شمال، استاندار بیست و چهارم درحالی این مسند را ترک گفت که وعده‌های بسیاری از خود برجای گذاشت. قول‌هایی که پیشتر از او، استانداران دیگر هم داده بودند!

اول/

زمستان ۱۴۰۰ است و تازه چند ماه از عمر دولت جدید می‌گذرد. استانداران مشخص شده‌اند و استاندار مازندران هم فرمان را در دست گرفته. می‌گویند کارکشته، باتجربه و خوش‌فکر است.

اخبار خوبی از او در رسانه‌ها بازتاب می‌یابد. خودش می‌گوید: "استاندارِ جوانان بدون پارتی است". ما هم دلمان می‌خواهد باور کنیم. دلمان می‌خواهد کسی بیاید و این استان پُراستعداد و نعمت را در مسیر توسعه قرار دهد. استانی که همواره همه چیز اعم از منابع‌طبیعی و سرمایه انسانی را در اختیار داشته اما مدیریت ضعیف موجب عقب‌ماندگی آن شده است.

این حرف‌ها دلمان را خوش می‌کند‌‌. یعنی دیگر قرار است مازندران در ریل درست پیشرفت قرار گیرد... بحران زباله در این استان سرسبز حل شود. قرار است پروژه‌های نیمه کاره تکمیل گردد... جاده‌ها و بزرگراه‌ها سر و سامان یابند. قرار است جوانان توانمند و تحصیلکرده وارد دایره مدیریتی استان شوند.

البته نشانه‌هایی هم می‌بینیم. همین جاده‌ی بین‌المللی ساری - قائم‌شهر که دومین جاده پُرترافیک کشور است و در اسفند ۱۴۰۰ حال و هوای دیگری دارد. کارگران و ماشین‌‌آلات مشغول تمیزکاری و تسطیح محوطه کنار جاده هستند و درختان زیادی در مسیر ۱۵ کیلومتری کاشته می‌شود. خوشحال می شویم‌‌. همیشه حسرت جاده‌های استان‌های دیگر را می‌خوردیم که چقدر درختکاری و محوطه‌سازی زیبایی در اطراف‌شان انجام شده.

نشانه خوبی است! حالا استانداری داریم که در قدم نخست می‌خواهد جاده‌های ما را اصلاح و زیبا کند.

دوم/

بهار ۱۴۰۳ است و به جشن تولد سه سالگی دولت نزدیک می شویم‌. همه منتظر به بار نشستن آنچه در این مدت کاشته شد، هستیم.

چقدر به خودمان نهیب زدیم؛ صبور باش، سحر نزدیک است‌. دلمان را خوش کرده بودیم که حداقل ۴ تا مدیر جوان در استان داشته باشیم. باورمان بود که جاده‌های مازندران دارند مثل جاده‌های پایتخت نونوار می‌شوند. دلمان را خوش کرده بودیم که یکی دوجین طرح گردشگری پولساز برای استان جفت و جور شود. خرسند بودیم که سرانه فضای آموزشی در مازندران که بسیار پایین است حداقل کمی رشد کند. خجسته بودیم که مشکل تاریخی زباله هم حداقل در شهرهای بزرگی چون ساری، بابل، آمل و قائم‌شهر حل شود. دلمان را خوش کرده بودیم که حداقل چهارتا بزرگراه و کمربندی در شهرهای مرکزی احداث شود تا از ترافیک دیوانه کننده‌ی این مناطق کاسته شود. امیدوار بودیم که مدیران از رده خارجی که بازنشستگی را دور زده بودند، کنار گذاشته شوند.

اما همان‌طور که درخت‌های کاشته شده در حاشیه محور ساری - قائم‌شهر در بهار پیش‌رو سبز نشد، حرف‌های آقای استاندار هم عملی نگردید. سه سال گذشت اما همچنان محیط زیست و طبیعت استان تحت فشار زباله‌ قرار دارد و ساخت کارخانه کمپوست به رویاها سپرده شد. سه سال گذشت اما صد حیف که تحول مدیریتی خاصی در استان مازندران پدید نیامد.

سوم/

بوی بهار می‌آید اما پرنده‌ها سرمست نیستند. اردیبهشت آمده اما دستان مازندران از بهارنارنج خالی‌ست، از شکوفایی و پیشرفتِ وعده‌ داده شده.

خبر جدید اعلام می‌شود؛ حسینی‌پور رفت و یوسف نوری آمد... باز انگار ما ماندیم و آرزوهای دور و دراز!

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه