رقیه توسلی
به گزارش چامه شمال، یک/ "دانشگاه فرهنگیان مازندران" میزبان نشست خبریست. بوقت رسیدن محو آدرس مرکز میشوم. از آنجهت که درست کنار زندان ساریست. دقیقتر که بگویم دانشگاه و زندان، همسایه دیوار به دیوارند.
۱۶شهریورماه است و امشب خسوف می شود. میگویند قرار شده ماه تاریک شود.
با خودم میگویم چه قشنگ! چیزی شبیه احوال الان من! چیزی شکل همین حکایت دانشگاه و زندان که خیلی چِفتبودنشان، ناهمگون است.
همانطور که میروم سمت ساختمان جلسه با خودم میگویم پس فرزند آدمیزاد یا سرش را می اندازد پایین و روشن و خردمند و باهدف زندگی میکند و در برههای معلوم میرسد به دانشگاه یا... نه دیگر یایی وجود ندارد. اگر فکر کردید میگویم یا خسوف و زندان و اینها، دراشتباهید. راه سعادت بنیبشر درکلیت از تربیت و آموزش و تعلیم میگذرد و لاغیر. شاهد ملموس و قابلتاملش هم همین تلنگر توامان دو سازمان مذکور.
دو/
اینجا با سایر ادارات و نشستها فرق عمده دارد. آدم، بیاراده یاد درس و دانشگاه و اساتیدش میافتد. یاد معلمانی که داشته. اصلا خوب که عمیق میشوم هوای دفتر و کتاب، موج میزند. حتی وقتی سالن مصاحبه با کلام رئیس دانشگاه فرهنگیان رسمی میشود و دکتر مهدوی به جشنواره قرآنی دانشجو معلمان و سیوپنجمین دورهاش میپردازد و به ۱۷ تا ۲۱ شهریور اشاره میکند که زمان برگزاری این رویداد است.
او آمار میدهد۸۶۳ دانشجومعلم از سراسر کشور در این رقابتها حاضر می شوند. باخبرمان میکند مسابقات در هفت بخش؛ معارفی، پژوهشی، آوایی، هنری، ادبی، فناوری و نوآفرینی در قرآن برگزار میشود و داوری جشنواره به عهده داوران ملی است.
و در ادامه شهرهای ساری و قائمشهر را محل برگزاری این مسابقه اعلام میکند. میگوید برنامه های فرهنگی و قرآنی به صورت مستمر در دانشگاه فرهنگیان برگزار می شود و ما ۳۵۰۰ دانشجو داریم و آموزش و پرورش سالی ۱۰ تا ۲۰ هزار معلم میخواهد. معلم قوی.
واقعا تکرار اسامی مقدس دانشجو و معلم، فرای بعضی کلمات است. قدرت دارند. و نمیشود با شنیدنشان، یاد ایام نکرد. علیالخصوص وقتی که صدای پای پاییز هم به گوش برسد.
سه/
نشست تمام شده اما چند جمله رئیس دانشگاه نه. از سبک و سیاق تفکرشان یاد گرفتم. دکتر لطفالله مهدوی گفت: بهترینها باید بشوند معلم. گفت بیتالمال باید برای باسوادها هزینه بشود. یعنی آنها در اولویتاند. گفت خداوند با قرآن بایدها و نبایدهای زندگی را مشخص کرد برای بشریت. ما هم وظیفه داریم معلمانی بسازیم که به حق و حقیقت نزدیک باشند تا دست جامعهی آموزنده را بگیرند.
پینوشت:
امروز چند کلمه در زندگی من پُررنگ بود؛ دانشگاه، زندان، خسوف و قرآن.
کاش همیشه هُشیار و دانشجو باشیم.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه