رستگاری در "شُورکا"
پیشکش به کسانی که کتاب می‌خوانند و مهربانی بلدند؛

رستگاری در "شُورکا"

مصاحبه‌ای در شهرستان جویبار رقم می‌خورد اما قرار نیست با قهرمانانِ کشتی گفتگو کنم. با حسن یزدانی پُرمدال، کمیل قاسمی عزیز یا آقا کامران قاسمپور. این‌بار با پهلوانِ عرصه فرهنگ ملاقات دارم. آموزگاری که بواسطه پدرانگی برای کتاب، در تاریخ جویبار ماندگار شد.

حسین احمدی

به گزارش چامه شمال، قرارمان ساعت ۱۱ صبح در کتابخانه روستای "شورکا" همجوار جویبار است که متاسفانه سر وقت نمی‌رسم؛ دلیلش هم تهیه گزارشی از اُفت چندین ساله ولتاژ برقِ "هلی‌خال" در بابل است.

شیدالله رستخیز شورکایی دبیر بازنشسته در ابتدای روستا انتظارمان را می‌کشد.

باتفاق ایشان وارد حیاط سرسبز کتابخانه عمومی مشارکتی مرحوم حاج میرعیسی هاشمیان می‌شویم.

در بدو ورود چندتایی نهال زیتون در باغچه نظرم را جلب می‌کند از آن بابت که کنار هرکدام‌شان تابلوی نارنجی نصب شده. یکی‌شان را می‌خوانم؛ "به یاد شهید نورمحمد فرجی".

زیتون پا گرفته را دوباره ورانداز می‌کنم. منقلب می‌شوم. اسم و فامیل شهید نقش می‌بندد در ذهنم. و یک‌جورهایی این زیتون‌های کم سن و سال مرا یادِ فلسطین می‌اندازند.

با تعارف آقا معلم به خودم برمی‌گردم و می‌رویم سمتِ کتابخانه. کسی در کتابخانه نیست جز خانمِ کتابدار. ساعت را نگاه می‌کنم، عقربه‌ها ۱۳ و ۳۰ دقیقه را نشان می‌دهند و این یعنی کتابخانه تعطیل شده. تمثال حاج قاسم در کنار پنجره جا گرفته و آفتاب تابان از پشت این قاب تلالو خاصی دارد. تابلوی اعلاناتی آنجا می‌بینم که اطلاعیه‌‌ای در آن نظرم را جلب می کند: "خیرین، افراد کم درآمد و هر شخصی که ۵ عضو جدید را معرفی کند، از تخفیف عضویت برخوردار می‌شود."

اقلیمِ عشق

مخزن کتاب که مزین به نام "شهید نورمحمد فرجی" است را فضای دلنشینی می‌یابم و باب گفتگو با متولیان کتابخانه را آنجا صورت‌ می‌دهم.

شیدالله رستخیز شورکایی مسئول کتابخانه مشارکتی شورکا که دکترای علوم قرآنی داشته و دبیر بازنشسته است، می‌گوید: ایده راه‌اندازی کتابخانه در سال ۱۳۷۴ در روستا شکل گرفت و در آن زمان زیرنظر واحد ترویج جهادسازندگی قائم‌شهر فعالیت‌مان را آغاز کردیم.

وی می‌افزاید: در سال ۱۳۸۴ فرزند مرحوم حاج میرعیسی هاشمیان ۲۵۰ مترمربع زمین را برای ساخت کتابخانه روستا اختصاص می‌دهد و پس از ۶ سال فعالیت عمرانی در سال ۱۳۹۰ کتابخانه به بهره‌برداری می‌رسد و نام پدر بزرگوارشان بر سَر درِ کتابخانه نقش می‌بندد.

کتابخانه مان ۳ طبقه دارد و زیربنای آن ۱۳۰ مترمربع است.

نکونام نمیرد هرگز

آقای آموزگار از روحیه مشارکت و خیرخواهانه اهالی شورکا خرسند است و از نگارش و تدوین اساسنامه فعالیت کتابخانه توسط متخصصین حقوق خبر می‌دهد و اضافه می‌کند: این کتابخانه با مشارکت اهالی ساخته شد و تجهیزش هم توسط مردم صورت گرفت.

ما خیرین زیادی داریم که پای کار هستند و آمارشان از ۱۶۰ نفر هم فراتر رفته است. پیر و جوان و مرد و زن ندارد، همه سهمی در این کتابخانه دارد. حتی خیرین غیربومی هم داریم که کمک‌کار هستند. از استان‌های دیگر هم داریم کسانی که دست‌مان را گرفتند.

در اینجای کلام تعمقی می‌کند و از مرحومه مریم سیفی یاد می‌کند که خیّر کتاب بود و تازگی‌ها دار فانی را وداع گفته. او یادآور می‌شود: ۲۲ نفر از خیّرین دوستدار کتاب روستا در بین‌مان نیستند و دیگر نداریم‌شان.

اینجا همه، تنِ واحدند

رستخیز با اشاره به اینکه مجمع عمومی بصورت سالانه و انتخابات هر چهارسال یکبار برگزار می‌شود، می‌گوید: هیات امنا یک نفر را بعنوان مسئول افتخاری انتخاب می‌کنند که این مسئولیت هم‌اکنون به عهده بنده است.

وی از برگزاری همزمان مجمع عمومی و انتخابات هیات امنا در آذرماه امسال خبر می‌دهد و می‌افزاید: از زیبایی‌های کار این است که مردم در هر موضوعی نقش داشته و حتی مدیر کتابخانه با رای‌شان انتخاب می‌شود. و به جرات می‌توان گفت بدون مشارکت اهالی نمی‌شود حتی یک‌ماه کتابخانه را اداره کرد.

رستخیز با اعلام اینکه مشارکتی بودن مزایایی دارد و انگیزه‌ها را بیشتر می‌کند و کتابخانه "شورکا" تنها کتابخانه مشارکتی جویبار است، می‌گوید: در این پروسه مردم احساس می‌کنند نظرشان تاثیرگذار بوده و از همکاری‌شان احساس رضایت دارند. در ضمن برگزاری انتخابات هیات امنا، بلوغ فکری و اجتماعی را بدنبال دارد.

سَدِ قانون و کمبود کتاب

از تنها کتابدار کتابخانه می‌پرسیم و جناب آموزگار اینگونه توضیح می‌دهد: خانم باقری کارشناس ارشد علوم قرآنی است و ماهانه تنها یک و نیم میلیون تومان دریافتی دارد. قدردان همراهی و تلاش‌های این بانو هستیم و شرمنده‌ایم که بضاعت‌مان اندک است.

رستخیز مشکل اصلی را کمبود کتاب‌های حوزه کودک و نوجوان می‌داند و یادآور می‌شود: علاقمندی به کتاب در این گروه سنی زیاد است اما متاسفانه از سوی متولیان امر حمایت نمی‌شویم‌. مشارکتی‌بودن کتابخانه شورکا سدِ محکمی است که موجب می‌شود مدیران دولتی از کمک طفره بروند و پشت کلمه "منع قانونی" جا بخورند.

بنظرم باید این منع قانونی مرتفع شود چرا که مردم در این جریان ذینفع بوده و پای منافع عمومی درمیان است‌. دولتی و غیردولتی‌بودن دلیلِ قابل قبولی نیست.

وی با بیان اینکه در ایام کرونا حتی یک روز هم کتابخانه را تعطیل نکردیم، اضافه می‌کند: بسیاری از اهالی شورکا با خواندن کتاب‌های مرتبط، مشکلات‌شان را مرتفع می‌کنند و همین رضایت‌مندی موجب می‌شود مراجعه‌شان دائمی شود.

آموزگارِ کتاب

مسئول کتابخانه مشارکتی شورکا به وجود ۱۱ هزار جلد کتاب در مخزن کتابخانه اشاره و از لذت‌های خواندن می‌گوید و خاطرنشان می‌کند: امکان ندارد روزی بر من بگذرد که کتاب نخوانم و یا اینکه ننویسم.

کتاب خواندن موجب پرواز از زندگی روزمره شده و انسان وارد دنیا و زندگی دیگران می‌شود و می آموزد.

اگر واقعا کسی می‌خواهد آرامش در زندگی‌اش حاکم شود یکی از بهترین راه‌ها خواندن کتاب و عادت کردن به خواندن است. خواندن برکاتش زیاد بوده و به فضای مجازی می‌چربد.

رستخیز، بهترین زمان عادت دادن بچه‌ها به خواندن را از دوران ابتدایی می‌داند و تاکید می‌کند: هرکاری زمان خاصی داشته و بهترین دوران و فرصت برای عادت دادن بچه‌ها به مطالعه، دوران مدرسه است‌. یکی از راهبردها، تقویت کتابخانه‌های مدارس و ملزم کردن کودکان به خواندن کتاب در کتابخانه است.

وی با اشاره به اینکه مطالعه در کتابخانه عمومی، حتی در منافع ملی تاثیرگذار است، در این ارتباط توضیح می‌دهد: در یک سالن مطالعه در کتابخانه عمومی با ۴ چراغ روشنایی و یک بخاری می‌شود شرایط را برای مطالعه ۱۰ نفر فراهم کرد درحالیکه اگر هرکدام از این‌ها بخواهند به تنهایی در خانه مطالعه کنند نیاز به ۱۰ اتاق، ۱۰ بخاری و ۲۰ لامپ دارند که هزینه‌های مصرف انرژی در کشور را بالا می‌برد‌. با تقویت فرهنگ مطالعه می‌شود هزینه‌ها را نیز کاهش داد که در نهایت تاثیر آن به جامعه برمی‌گردد‌‌.

از آقای آموزگار می‌خواهم از آخرین کتابی که خوانده، بگوید که توضیح می‌دهد: آخرین کتابی که خواندم "اقلیم خاطرات" نوشته دکتر فاطمه طباطبایی عروس امام خمینی(ره) و همسر مرحوم حاج احمد خمینی است.

این کتاب، خاطرات نویسنده از بدو ورودشان به خانه‌ی امام(ره) تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی را روایت می‌کند.

رستخیز از برپایی کلاس‌های جنبی کتابخانه ازجمله کلاس نقاشی، قرآن، قصه‌گویی، خیاطی، موسیقی، زبان انگلیسی و کامپیوتر خبر می‌دهد و یادآور می شود: کلاس‌های ثابت نهج‌البلاغه را پنج‌شنبه‌های هر هفته برگزار می‌کنیم. ۴ سالی می‌شود که در این کلاس، حکمت‌های نهج‌البلاغه تدریس می‌کنم و هم‌اکنون به حکمت ۳۶۸ رسیده‌ایم.

همنشینی با ۱۱ هزار جلد کتاب

در ادامه ام‌البنین باقری کتابدار کتابخانه شورکا پاسخگوی سوالات‌مان است. او از ۷ سال فعالیت در این کتابخانه خاطره تلخی ندارد و همه را شیرین می‌داند.

وی اولین روز فعالیتش مصادف با آخرین روزهای زمستان بود و آخرین چهارشنبه سال پا به این کتابخانه گذاشت. روزی که به اتفاق بچه‌ها چهارشنبه‌سوری را جلوی درب کتابخانه جشن گرفتند.

او به شغل‌های بسیاری نه گفت تا در کتابخانه، خادم فرهنگ‌دوستان باشد. گویا خود، شیفته‌ی کتاب است.

باقری فوق لیسانس علوم قرآن و حدیث بوده و دوستان کتابداری نیز دارد که در رتق و فتق امور یاری‌اش می‌کنند. آنانی که دستمزدی ندارند و پاداش‌شان تنها همنشینی با کتاب است. دوستانی که هرجای مصاحبه مساله‌ای از ذهن این کتابدار جا می‌ماند، با ایما و اشاره راهنمایی‌اش می‌کردند تا بهترین گفتگو رقم بخورد.

خانم باقری، کتابخانه روستای شورکا را اینگونه تشریح می‌کند: ۱۱ هزار جلد کتاب داریم که ۱۵۰۰ جلد مختص کودکان و نوجوانان است. ۱۶۶ عضو آقا و ۱۶۵ عضو بانو داریم. مراجعین این ماه، ۳۵۰ نفر آقا و ۳۰۰ نفر بانو بودند. این افزایش ناشی از حضور گروهی دانش‌آموزان در کتابخانه است.

وی اضافه می‌کند: از مراجعه‌کنندگان می‌خواهیم موضوع کتاب را به اشتراک بگذارند تا نفر بعدی هم با آگاهی، کتابش را انتخاب کند.

از خانم کتابدار می‌خواهیم از کتاب‌خوان‌های نامرتب هم برایمان بگوید که می‌گوید: متاسفانه برخی از مراجعین کتاب‌ها را پس از یک هفته تحویل نمی‌دهند که موجب می‌شود دیگران بیشتر در صف انتظار بمانند.

باقری از برگزاری نشست‌های کتابخوانی، کلاس‌های قرآن، نقاشی، زبان انگلیسی و موسیقی خبر می‌دهد و یادآور می‌شود: کلاس‌های قصه‌گویی را خودم با لباس‌های عروسکی مختص همان داستان برگزار می‌کنم که با استقبال خوبی روبرو می‌شود.

از خانم کتابدار می‌خواهیم آخرین کتابی را که خوانده به خوانندگان معرفی کند که می‌گوید: آخرین کتابی را که مطالعه کردم، معجزه شکرگزاری اثر "راندا برن" است که به چرایی شکرگزاری می‌پردازد.

تکه‌‌هایی از یک کلّ منسجم

پس از مصاحبه به اتفاق آقای رستخیز از بخش‌های مختلف کتابخانه بازدید می‌کنیم. کتابخانه روستای "شورکا" ۳ طبقه دارد که شامل مخزن کتاب، سالن مطالعه کودکان، سالن مطالعه مجزای خواهران و برادران، کلاس آموزشی و سالن همایش است.

سالن مطالعه خواهران مزین به نام مرحومه خورشید فضلی، سالن مطالعه برادران بنام مرحوم نورعلی درویشی و سالن همایش نیز منقوش به نام مرحومه نسبیه ذبیحی است. این اسامی نشان می‌دهد شورکا خیّرپرور است و مردمانش قدردان بخشنده‌های سرزمین‌شان هستند.

یکی از ویژگی‌های بارزی که کتابخانه مشارکتی روستای شورکا دارد این است که تک‌تک تجهیزات آن توسط خیری هدیه شده و نام اهداکننده بر روی قفسه‌های کتاب، میز و صندلی‌ها، پنکه، کولر، یخچال و آبسردکن نقش بسته. به‌عنوان مثال نجاری قفسه‌ها را محمدرضا اصغری و علی قنبرنژاد به سرانجام رساندند‌. کولر یادبود مرحوم سعید قلی‌زاده است و بر روی یخچال، نام مرحوم احمد مرادی نقش بسته. سکینه اصغریان اهداکننده پنکه و مرحوم حاج نعمت سیفی بخاری را هدیه کرده است.

صندلی‌ها را مرحوم حاج یعقوب رنجکش و همسرش مرحومه صدیقه درویشی خریداری کرده‌اند. و آبسردکن نیز یادبود کودک مرحوم امیرعلی قمی است.

در سالن همایش، تمثال ۱۶ شهید روستای شورکا نصب شده و در کنارش اسامی خیّرین درگذشته کتابخانه مرحوم حاج عیسی هاشمیان چشم‌ها را خیره می‌کند. خیّرینی که دیگر در بین ما نیستند اما ردّ پایشان همچنان باقی است. برای ۲۲ خیّر درگذشته این کتابخانه، فاتحه‌ای قرائت و برای خداحافظی راهی طبقه همکف می‌شویم.

این کتابخانه ناجی ندارد

خودم اهل کتابخانه رفتن نیستم و کتاب‌های موردنیاز را از کتابفروشی تهیه می‌کنم اما با این مصاحبه واقعاً ترغیب شدم عضو کتابخانه شوم. عضویت در کتابخانه محله‌مان را تصویرسازی می‌کنم که سرنوشت کتابخانه مرکزی ساری که ازقضا دولتی بوده و در نزدیکی‌مان قرار دارد، مایوسم می‌کند. کتابخانه‌ای که پس از ۱۶ سال هنوز که هنوز است، عاقبت‌بخیر نشده است.

کاش کتابخانه مرکزی ساری مشارکتی بود تا خیرین اینجا هم آستین همت را بالا می‌زدند و در موعد مقرر افتتاحش می‌کردند نه اینکه این ساختمان نیمه‌فرسوده سالها چشم‌براه وعده متولیان و اعتبارات ملی می‌ماند‌.

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه