تراژدی کتاب به‌وقتِ آبان

تراژدی کتاب به‌وقتِ آبان

قطع برق خیابان‌های قارن و پیام‌نور به‌وقت آبان نگذاشت از رویای کتاب‌گردی - که از شب‌قبل با خود به همراه داشتم - حظّ کامل ببرم و طعم این دیدار گس شد.

حسین احمدی

به گزارش چامه شمال، سورپرایز شدیم. سورپرایزی غمناک‌. ساعت ۱۰ صبح از فرط گیجی و ناباوری می‌خندیدیم. برق رفت و سلام علیک‌مان با کارکنان "نشر وارش" ساری آمیخته شد به تاریکی و کتا‌ب‌گردی مدیران فرهنگی مازندران ماند و جهانِ کتاب و روشنایی که نبود.

پنجشنبه ولرم پاییزی است و معاونین اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری مازندران به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی تصمیم گرفتند که از کتابفروشی‌های ساری ازجمله "نشر وارش" و "شهر کتاب" بازدیدی داشته و به دست‌اندرکاران این حوزه شریف، خداقوت بگویند که در این دیدار ما هم همراه‌شان شدیم.

سالهاست که کتاب را دوست دارم و دنیای پُر رمز و رازش را. قلمروی که بی‌شک، بهترین جای دنیاست.

ماهانه چندبار خودم را می‌برم کتابفروشی. و از سکوت و آرامش و تازه‌هایی که از قفسه‌ها موج می‌زند، لذت می‌برم. یک نوع رهایی که کتابخوان‌ها بی‌توضیح اضافه، می‌دانند چیست. اما این‌بار قصه فرق می‌کرد. یک‌جورِ بدی فرق می‌کرد؛ کتاب بود، کتابفروشی هم و ایضاً همراهان فرهنگی ولی باید دست به دامن چکّه نور موبایلم می‌شدم.

تاریکی، تمام عیشِ بودن با جمله‌ها و نویسنده‌ها و تازه‌های روی میز را یکجا بلعیده بود. کاش هفته کتاب و کتابخوانی این سبک برایم کلید نمی‌خورد.

خاموشی از اغلب گونه‌ها از جمله؛ نانوایی، مطب، خانه، محل کار و... را تجربه‌ کرده بودم اما این‌گونه را نه!

انتهای پیام/

تصاویر خبر


ارسال دیدگاه