باغبانی که کتاب می‌کارد
کتابخانه دنگسرک عاشقانه‌ای برای مجید؛

باغبانی که کتاب می‌کارد

اینجا تنها یک کتابخانه نیست، خیّری دارد که نهال می‌کارد و کتاب برداشت می‌کند و کتابداری دارد عاشق کارش و مراجعه‌کنندگانی که هر روز، عشق ورق می‌زنند؛ آری براستی کتابخانه دنگسرک، عاشقانه‌ای‌است برای مجید.

مجتبی قربانی

به گزارش چامه شمال به نقل از پایگاه خبری تیتر شمال، کتابخانه دنگسرک تنها یک کتابخانه همانند سایر کتابخانه‌ها نیست و  تفاوت‌، دلیل آن چیزی است که نظر من را برای نگارش گزارش در خصوص این سوژه خبری به خود جلب کرد.

کار خیر در جامعه و کشور ما از فرهنگی دیرینه برخوردار است و با جان مردمان ما عجین شده است؛ بارها و بارها نقش و همراهی خیرین را در حوزه‌ها و عناوین گوناگونی از جمله ساخت خانه محروم، ساخت مدرسه،حمایت از خانواده‌های آسیب‌پذیر، ایتام، زنان بد و یا بی سرپرست، حوادث غیرمترقبه، حوزه بهداشت و درمان، سلامت، اشتغال‌زایی، آبرسانی، ساخت، نوسازی و بهسازی مساجد، تامین دارو شاید صدها عناوین دیگر، هم دیده‌ایم و هم شنیده‌ایم و ساخت کتابخانه از آن دست از حوزه‌هایی است که کمتر بدان توجه می‌شود و لازم است که مسیر خیرین در مشارکت ساخت کتابخانه‌ها، تعریض شود و بیش از این شاهد حضور خیرین در عرصه کتاب و کتابخوانی باشیم.

لذا بر آن شدیم تا در این گزارش به یکی از خیرینی بپردازیم که حوزه کتاب و کتابخوانی را برای احسان و کمک‌های نقدی‌اش، انتخاب کرده است؛ نیکوکاری روستایی که بیش از ۷۰ سال سن دارد و با شغل باغداری، معیشت او تامین می‌شود؛ به همین منظور به سراغ افراسیاب عرب‌نوذری، خیر نیک‌اندیش مازندرانی رفتیم و با او در این خصوص گفتگویی انجام دادیم که شرح آن را در ادامه می‌خوانید:

* ضمن سلام لطفاً خودتون رو معرفی و بفرمایید

بنده افراسیاب عرب‌نوذری هستم اهل روستای دنگسرک نکا از استان مازندران که ۷۱ سال سن دارم؛ شغل اصلی من باغداری است و از محل درآمد باغداری خودم، که یک باغ مرکبات است اقدام به کمک جهت ساخت یک کتابخانه در روستای زادگاه خودم کردم.

* چطور شد کتابخانه را برای کار خیر انتخاب کردید؟

من فرزندی داشتم که دانشجوی سال دوم دانشگاه تهران بود که در سال ۱۳۸۲ به علت ایست قلبی به رحمت خدا رفت؛ همواره به این فکر می‌کردم که چه کاری انجام بدهم که از او چیزی به یادگار بگذارم و آمدم در سال ۱۳۸۵ حدود ۳۰۰ متر زمین از خانه سرای خودم را از خانه شخصی‌ام جدا کردم و به کتابخانه شهرستان نکا اهدا کردم.

* آیا پس از اهدای زمین بلافاصله کار احداث کتابخانه آغاز شد؟
پس از اهدای زمین، منتظر بودم تا کار احداث کتابخانه آغاز شود اما جز اینکه امسال می‌سازیم و سال آینده شروع می‌کنیم، پاسخی دریافت نمی‌کردم، هر چند در زمان اهدای زمین، مبلغ ۵ میلیون تومان نیز کمک نقدی کرده بودم تا ساخت این کتابخانه با سرعت بیشتری انجام بگیرد؛ خیلی پیگیری کردم و دیدیم دولت هم با ما همراهی نمی‌کند و اعتبار کافی برای ساخت پروژه ندارند؛ از این بابت متاسف شدم که اگر در همان زمان اهدای زمین، این مبلغ را به‌جای کمک نقدی، خودم کار را آغاز می‌کردم خیلی از بخش‌های کار را انجام می‌دادیم.

* با این اتفاقات چگونه ساخت این کتابخانه آغاز شد؟
پس از چند سال در نهایت، کتابخانه شهرستان نکا، ساخت پروژه کتابخانه روستای دنگسرک را به بسیج سازندگی ۲۵ کربلا واگذار کرد و در پی این اتفاق، خوشبختانه پروژه آغاز و با همت بسیج سازندگی، کار پی ریزی ساختمان، ستون و سقف کتابخانه در حوالی سال ۱۳۹۰ انجام گرفت و در ادامه کار مجددا متوقف شد.

* در ادامه کار پروژه ساخت کتابخانه چگونه به جلو پیش رفت؟
مجددا پیگیری کردم و وقتی دیدم کسی پیگیر تکمیل پروژه نیست، شخصا دست بکار شدم و اقدام به سرسازی ساختمان با خرید آهن و حلب کردم و پوشش سقف آن کامل شد؛ پس از آنکه کتابخانه شهرستان دید که کار سقف به پایان رسیده است به میدان آمد و اطراف زمین را با دیوار بلوکی محصور کرد؛ در ادامه من اقدام به خرید سنگ کردم و نماکاری ساختمان کتابخانه را انجام دادم.

* ما بقی کار اتمام پروژه چگونه انجام شد؟
در سال ۱۴۰۲ جلسه‌ای با حضور مسئولان استانی و شهرستانی برگزار شد و پس از آن، شورا و دهیاری روستای دنگسرک، به میدان آمدند و کمر همت بستند، در حالی که مقرر بود وسایل و تجهیزات کتابخانه به ارزش ۱۷۰ میلیون از سوی دولت تامین شود محقق نشد و شورا و دهیاری اقدام به خرید و تجهیز کتابخانه کرد. جدای از اینکه بنده به غیر از اهدای زمین بالغ بر ۴۰۰ میلیون تومان جهت ساخت و تکمیل این کتابخانه هزینه کردم، شورا و دهیاری روستای دنگسرک هم با خرید این تجهیزات، کمک بزرگی به تکمیل این کتابخانه کردند.

 

* این کتابخانه در نهایت در چه زمانی افتتاح و به بهره برداری رسید؟
خوشبختانه با همه این اتفاقات و به طول انجامیدن چندین و چند ساله در نهایت در ۱۶ بهمن‌ماه سال ۱۴۰۲ کار به اتمام رسید و کتابخانه روستای دنگسرک به نام کتابخانه عمومی شادروان مجید عرب‌نوذری به افتتاح رسید.

* انگیزه و هدف اصلی شما برای کار خیرتان در حوزه کتاب و کتابخوانی چه بود؟
برای کار خیر خیلی از موضوعات وجود داشت اما از آنجا که پسرم بسیار اهل کتاب و مطالعه بود و خودم هم نیز علیرغم اینکه تا مقطع راهنمایی، تحصیل کردم اهل مطالعه هستم و این موارد موجب شد که برای کار خیر حوزه کتاب و کتابخوانی را انتخاب کنم.

* اکنون که این کتابخانه آن هم با نام فرزندتان افتتاح و راه‌اندازی شده چه احساسی دارید؟
اکنون که می‌بینم کودکان و نوجوانان به کتابخانه می‌روند آن‌قدر لذت می‌برم که نهایت ندارد، شاید باورتان نشود اما آن قدر این کتابخانه را دوست دارم که می‌روم و حیاط آن را آب و جارو می‌کنم؛ احساس می‌کنم این کتابخانه، خانه پسرم است و در زمان بیکاری به آن‌جا می‌روم و حیاط را آب و جارو می‌کنم.

* از اینکه توانستید سرانجام کاری برای فرزندتان انجام دهید چه احساسی دارید؟
یکی از آرزوهای من بود که برای فرزندم مجید عرب‌نوذری بتوانم کاری انجام دهم که خدا را شاکرم به این آرزویم رسیدم و امیدوارم روحش شاد باشد.

در ادامه به سراغ فاطمه‌رضاپور کتابدار کتابخانه دنگسرک رفتیم تا از وضعیت این کتابخانه که ارمغان عشق میان پدر و فرزندی یک خیر فرهیخته است مطلع شویم.

* ضمن سلام لطفا خودتان را معرفی و بفرمایید چگونه شغل کتابداری را انتخاب کردید؟
من فاطمه رضاپور هستم متولد سال ۱۳۷۸ و فارغ‌التحصیل رشته هنر اسلامی در سال سال ۱۴۰۲ هستم؛ البته در ابتدا کمک معلم مدرسه‌ای در نکا بودم و در ادامه فراخوان جذب کتابدار را پس از افتتاح کتابخانه در بهمن‌ماه ۱۴۰۲دیدم و مادرم پیشنهاد داد که با توجه به علاقه‌ام به کارهای فرهنگی، اقدام به ثبت نام کنم، البته از آنجا که رشته من با رشته‌ای که در فراخوان اعلام شده بود تفاوت داشت کمی مردد بودم که در نهایت ثبت‌نام کردم؛ یادم هست چند باری برای مصاحبه رفتم و تقریبا این فرآیند هفت ماه به طول انجامید و در نهایت برای برای انجام مصاحبه نهایی به نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور معرفی شدم و پس از یک ماه در ۲۷ مردادماه ۱۴۰۳ با من تماس گرفتند و گفتند شما به عنوان کتابدار  انتخاب شدید و من آن لحظه یک حس وصف نشدنی را تجربه کردم.

* آیا در ادامه کارتان هم همین حس علاقه را داشتید؟
هر چه از اعلام نتیجه می‌گذشت این حس که دوست داشتم که به عنوان یک کتابدار در کتابخانه شادوران مجید عرب‌نوذری روستای دنگسرک انتخاب شوم خیلی برایم جدی‌تر و حائز اهمیت شده بود؛ البته من پس از قبولی در مصاحبه یک مدت کوتاهی را برای آشنایی با فضای کتابخانه به کتابخانه شادوران مجید عرب‌نوذری می‌رفتم و زمانی که برای اولین بار وارد کتابخانه روستا شدم خیلی عمیقا حالم خوب شده بود و حس بسیار خوبی داشتم و عمیقا عاشق این کتابخانه و کارم شدم و وقتی به خانه برگشتم به پدر و مادرم گفتم که اگر تا الآن، بدنبال استقلال مالی بودم اما الآن واقعا نه بخاطر استقلال مالی بلکه برای خودم، دوست دارم که کار کتابداری را داشته باشم و قلبا این کار را دوست دارم.

* خیر نیکوکار کتابخانه را می‌شناسید؟
بله من خودم اهل روستای دنگسرک نکا هستم و ایشان و خانواده‌شان بسیار انسان‌های شریف و خوش قلبی هستند و هر بار که آقای عرب نوذری تا قبل از انتخابم به عنوان کتابدار کتابخانه روستای دنگسرک مرا می‌دیدند می‌گفتند که این کتابخانه، خانه مجید است و هر کسی که به عنوان کتابدار این کتابخانه انتخاب شود دختر من است و امیدوارم چراغ خانه مجید، همیشه روشن باشد و الان که به عنوان کتابدار این کتابخانه مشغول فعالیت هستم آنجا را خانه آقا مجید می‌دانم و تمام تلاشم آن است که چراغ این کتابخانه روشن بماند.

* چه زمانی به آرزویتان یعنی کتابداری کتابخانه روستای دنگسرک رسیدید؟
در  شهریور امسال طی مراسم معارفه، من به اهالی روستا معرفی و  شروع بکار کردم و به آرزویم رسیدم؛ اهالی روستا مردمی هستند که در کارهای فرهنگی همواره کنار هم هستند و حمایت می‌کنند و من خوشحالم که کتابدار کتابخانه چنین روستا و مردمی هستم.

*  وضعیت کتابخانه به لحاظ وسعت و میزان تجهیزات و تعداد کتاب چگونه است؟
این کتابخانه در فضایی به متراژ ۳۰۰ متر و زیربنای ۱۲۰ متر احداث و در بهمن ماه سال قبل باهمت و اهدای زمین خیر کتابخانه آقای عرب‌نوذری به نیت پسرشان و اهدای راه دسترسی به مساحت ۵۰ متر از سوی آقای خدادی به نیت همسرشان افتتاح شد، این کتابخانه حدود ۴ هزار جلد کتاب دارد و همچنان هم کتاب از سوی مردم و نهاد به کتابخانه اهدا می‌شود؛ کتابخانه ما شامل یک اتاق با ۶ میز مطالعه، نمازخانه، سرویس بهداشتی و یک بخش کودک است که ۶ قفسه در قسمت مخزن و یک میز خدمت داریم.

* مردم روستا چقدر از کتابخانه روستا استقبال کردند؟
چون کتابخانه تازه تاسیس و نوپا بود تصورم این بود که استقبال، متوسط باشد اما خوشبختانه استقبال خیلی زیادی داشتیم و حتی جدای از کودکان و نوجوانان، افرادی عضو کتابخانه هستند که سن آن‌ها بیش از ۶۰ سال است. عمدتا مادران هم به همراه فرزندان‌شان به کتابخانه می‌آیند برای بچه‌ها کتاب می‌خوانند و بچه‌ها در محیط کتابخانه بازی می‌کنند و در یک کلام باید بگویم که کتابخانه دنگسرک به برکت اهالی روستا است که پا برجا است و اگر مردم استقبال نمی‌کردند تنها یک ساختمان بود.

* آیا اقدامات فرهنگی جز کتابخوانی هم در این کتابخانه انجام می‌دهید؟
بله، ما کارهای فرهنگی متعددی شامل یادواره شهدا، هفته مازندران، ولادت حضرت پیامبر(ص)، روز کودک، روز کتابدار، گعده امین و مناسبت‌های مختلف را با مشارکت اهالی و پایگاه بسیج، دهیاری و شورای روستا انجام دادیم.

* چه برنامه‌های دیگری برای رونق کتابخوانی در روستا انجام داده‌اید؟
جدای از اینکه در قالب طرح «کتابرانه» برای افرادی که نمی‌توانند به کتابخانه مراجعه کنند کتاب می‌بریم، هر هفته در روز پنج‌شنبه کلاس تقویتی ریاضی پایه دوم، سوم و چهارم و کلاس آموزش سفال و نقاشی روی سفال برگزار می‌شود.

* آیا در کتابخانه دنگسرک یادی از شادروان مجید عرب‌نوذری می‌شود؟
جالب است بگویم که ما امسال در سالروز تولد شادروان مجید عرب‌نوذری با حضور بچه‌های کتابخانه و خانواده ایشان در کتابخانه برای آقا مجید جشن تولد و مراسم یادبود گرفتیم.

مع‌الوصف در پایان این گزارش دریافتم که داستان کتابخانه دنگسرک تنها در یک کتابخانه خلاصه نمی‌شود، از یک سو، ماجرای خَیِّری است که احسان خود را برای ساخت کتابخانه سرازیر کرده است، از سویی دیگر، عاشقانه پدری است برای فرزند مرحومش، از آن طرف ماجرای باغداری است که نهال می‌کارد و کتاب برداشت می‌کند و از طرفی دیگر، کتابدار، مردم و اهالی این روستا، عاشق کتاب و کتابخوانی‌اند.

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه