این روایت عطرِ علم و عشق می دهد

آموزگارِ جهاد

مردمان خطّه "کاوَرد" هربار که نام جهاد و جهادسازندگی را می شنوند تنها یک نام به ذهن شان خطور می کند و آن کسی نیست جز شهید "سیدعلی اصغر تاج الدین"... جهادگری که مهندس بود و آموزگار.

دانشگاه علوم پزشکی مازندران نسبت به پدیده سالمندی زودرس هشدار می دهد؛

هرسال پیرتر از پارسال

زنگ ها به صدا درآمده و سالمندی پُرشتاب تر از همیشه جولان می دهد و فرصت بسیار اندک است.

این گزارش بیماری شایع برنجکاران شمالی را واکاوی می کند؛

عشق و تب و ساقه های شالی

در پی انتشار خبری مبنی بر مرگ دو کشاورز مازنی بر اثر بیماری "تب شالیزار"، دانشگاه علوم پزشکی مازندران خبر فوق را تکذیب و از شهروندان خواست در خصوص شیوع یا فوت بر اثر بیماری ها از طریق منابع رسمی دانشگاه علوم پزشکی یا سایر مراجع ذیصلاح اخبار را پیگیری و به شایعات توجه نکنند.

مازندران دیگر جوان نیست

سالمندی بیخِ گوشِ جمعیت

میزان زوج های جوانی که پس از ازدواج و آغاز زندگی مشترک رغبتی به فرزند آوری ندارند، متاسفانه رو به افزایش بوده و همین اتفاق موجبات پیر شدن جمعیت را فراهم کرده است.

بحران کووید بزرگتر بود یا بحران اطلاع رسانی؟

دوران کووید دوران پُرسوالی بود و مردم نمی دانستند پاسخ ابهامات شان را چگونه دریافت کنند. بحرانی که بحران اطلاع رسانی را بدنبال داشت و سردرگمی، پُررنج تر از بیماری بود.

مدیرمسئول انتشارات هاوژین مطرح کرد؛

صنعت نشر زیر تیغ کاغذ

ناپایداری قیمت کاغذ موجب شده تا بسیاری از فعالان صنعت نشر، حجم چاپ شان را کاهش دهند.

دو استاد دانشگاه در میزگرد رسانه ای عنوان کردند:

توسعه فرهنگی نیاز به بومی سازی دارد

میزگرد نقش رسانه در ارتقای فرهنگ عمومی با حضور اهالی رسانه و دکتر مجید قربانی تحلیلگر، استاد دانشگاه و عضو شورای مرکز پژوهش های مجلس در مازندران و دکتر سیده فاطمه هاشم نژاد عضو هیات علمی دانشگاه، جامعه شناس و انسان شناس فرهنگی در دفتر روزنامه کرانه شمال برگزار و بر توسعه فرهنگی بر مبنای بومی سازی تاکید شد.

چشم ها در این جاده جا می مانند؛

کرج - چالوس، ۱۵۸ کیلومتر رویا

نگاه می کنم. در تمام مسیر، کوه نشسته است در شانه ی جاده. سخت و مهربان و باهیبت.

پرونده سد "فینسک" روی میز دانشگاه؛

حالِ آب خوب نیست

خبر‌ها یک به یک می‌آیند... سد شهید رجایی دیگر آب ندارد... متولیان سهمیه بندی را در پیش گرفته اند... آب دیگر به شالیزار‌های انتهای رودخانه تجن نمی‌رسد.

گفتگو با خانواده "شهید تاج الدین" که ۳۵ سال چشم براهند

در انتظار «مردِ مجنون»

در قلبمان سی و پنج سال است که روز و شب دویده ایم تا ساک آمدنت را از دست هایت برداریم و از شانه های خاکی ات، خستگی های نبودن را بتکانیم. سی و پنج سال است با درِ خانه رفیق شده ایم تا تو را زودتر از همه، به ما خبر بدهد.