تابستان ۹۶ بود که به اتفاق همکاران رسانهای در مراسم بهرهبرداری سد گلورد حاضر شدیم و رُبان قرمز افتتاح با حضور مدیران ملی و استانی قیچی خورد. آن روزِ گرم تیرماه و آن مراسم که بر روی تاج سد برگزار شد را از خاطر نمیبرم.
رئیس آموزش و پرورش استثنایی مازندران همزمان با آغاز تحصیلی از عدم همکاری شهرداریها در برنامهریزی برای ایاب و ذهاب دانشآموزان استثنایی ابراز ناخرسندی کرد.
طی سال ها خبرنگاری با سوژه های مختلفی مواجه شدم اما این گفتگو از جنس دیگری بود و در آن، چشم انتظاری موج می زد. چشم انتظاری از جنس پدر، مادر، همسر، خواهر، برادر، رفیق، فامیل، همولایتی و...
مردمان خطّه "کاوَرد" هربار که نام جهاد و جهادسازندگی را می شنوند تنها یک نام به ذهن شان خطور می کند و آن کسی نیست جز شهید "سیدعلی اصغر تاج الدین"... جهادگری که مهندس بود و آموزگار.
مصاحبهای در شهرستان جویبار رقم میخورد اما قرار نیست با قهرمانانِ کشتی گفتگو کنم. با حسن یزدانی پُرمدال، کمیل قاسمی عزیز یا آقا کامران قاسمپور. اینبار با پهلوانِ عرصه فرهنگ ملاقات دارم. آموزگاری که بواسطه پدرانگی برای کتاب، در تاریخ جویبار ماندگار شد.
هر از گاهی به بازدیدهای رسانهای از پروژههای عمرانی، مراکز تولیدی و بخش کشاورزی دعوت میشویم. مثل اینبار. این بار که سفری مطبوعاتی بغلِ گوش ساری و در منطقه ذغالچال مهیا میشود.