به خودم نهیب میزنم چقدر اُمید خوب است. چقدر شکل همین باران جاندار امروز است که رودخانه ی تجن را عریض کرده، شکل لبخند کارگری که دارد از چای تازه ریخته اش تعارف می زند، شبیه همکاری که موقع عکاسی، براده های آتشین به خدمتش می رسند اما خم به ابرو نمی آورد و باز کادر تازه می بندد.