آقای فرماندار! دفتر خود را به نیروگاه زباله سوز انتقال دهید

پس از موفقیت در به سرانجام رساندن پروژه میدان میوه و تره‌بار ساری توسط فرماندار این شهر، نماینده ولی فقیه در مازندران این بار از ایشان خواست دفاتر کار جدیدی در پروژه های نیروگاه زباله سوز ساری و تقاطع غیر هم‌سطح سه راه جویبار راه اندازی کند تا زودتر به سرانجام برسند.

برنامه اکران جشنواره فیلم فجر در مازندران منتشر شد

سرپرست معاونت امور هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران گفت: اکران فیلم‌های سینمایی چهل‌ویکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در مازندران، از ۱۷ بهمن آغاز تا ۲۴ بهمن در سینما سپهر ساری ادامه خواهد داشت.

اجرای طرح امداد فرهنگی در مناطق کم‌برخوردار مازندران

به مناسبت دهه مبارک فجر، ۲۰ برنامه امداد فرهنگی از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در مناطق کم برخوردار مازندران در حال اجراست.

آسانسور ۲۴ دستگاه اجرایی مازندران پلمپ شد

مدیرکل استاندارد مازندران از پلمپ آسانسور ۲۴ دستگاه اجرایی به‌ علت استاندارد نبودن خبر داد.

همزمان با دهه مبارک فجر؛

۹ هزار مترمربع به سرانه فضای سبز قائم شهر اضافه شد

همزمان با دهه مبارک فجر، پروژه های ۱۲ گانه شهرداری قائم شهر با صرف ۳۰۰ میلیارد تومان هزینه به بهره برداری رسید.

نوبت عاشقی

چامه / رقیه توسلی

تا نباشد میلِ حق، برگی نیفتد از درخت

چامه / رقیه توسلی

وقتی دیپلماسی قندیل می بندد؛

معاهده یخ زده

با یکی دوتا مسئول گفتگوی تلفنی می گیرم و با مصاحبه های مردمی که از صف نانوایی، نفت و لوازم گرمایشی گرفته بودم، شروع می کنم به نوشتن حکایت قطعی گاز و بدعهدی ترکمنستانی ها.

به بهانه انتشار ۱۰هزارمین شماره روزنامه قدس؛

ما همه ایم...

روزنامه نگار که باشی دیگر خودت نیستی.

دلگویه ای با مادر شهید مفقود الاثر «سید عمادالدین تاج الدین»

مرگ گاهی ریحان می چیند

می دانم این درد مشترک بچه های رسانه است و آنها حرفم را خوب درک می کنند. اینکه خیلی اوقات، سوژه ها جاگیر می شوند در ذهن و قلب خبرنگار جماعت.

پرونده سد "فینسک" روی میز دانشگاه؛

حالِ آب خوب نیست

خبر‌ها یک به یک می‌آیند... سد شهید رجایی دیگر آب ندارد... متولیان سهمیه بندی را در پیش گرفته اند... آب دیگر به شالیزار‌های انتهای رودخانه تجن نمی‌رسد.

گفتگو با خانواده "شهید تاج الدین" که ۳۵ سال چشم براهند

در انتظار «مردِ مجنون»

در قلبمان سی و پنج سال است که روز و شب دویده ایم تا ساک آمدنت را از دست هایت برداریم و از شانه های خاکی ات، خستگی های نبودن را بتکانیم. سی و پنج سال است با درِ خانه رفیق شده ایم تا تو را زودتر از همه، به ما خبر بدهد.

صفحه 72 از 72